طرح و نقش

سرو نمادی اصیل در فرهنگ و هنر ایران ( قسمت اول )

سرو
زمان مورد نیاز برای مطالعه: 5 دقیقه

یکی از نمادهای به رفته در فرش‌های ایرانی سرو است، درختی همیشه سبز و از رسته‌ی بازدانگان و تیره‌ی مخروطیان. چوب آن سپید و در برخی گونه‌ها زردرنگ یا کمی مایل به قرمز است. بویی مطبوع دارد و بسیار محکم و گرانبهاست. میوه‌های این درخت شبیه میوه‌ی کاج، ولی کوچکتر از آن است. شکل مخروطی و بویی تند و مطبوع دارد و در مناطق کوهستانی ایران فراوان می‌روید. مهم‌ترین گونه‌های آن عبارت‌اند از: آزاده، سهی و سیاه. شاعران فارسی به انواع مختلفی از سرو توجه داشته‌اند و در تشبیهات گوناگون از آن بهره گرفته‌اند. در پهلوی سرو (Sarv) و سرب (Sarb)، طبری سور (Sur) عربی سرو، سریانی شربینا و آکدی شورمنو خوانده می‌شود. اصل کلمه آکدی است (برهان قاطع).

برای نمونه می‌توان به مواردی چون سروناز اشاره کرد. سروناز سروی زینتی است و شاخه‌هایش به هر طرف مایل است و همچنین به نورسته نیز گفته می‌شود. محتشم کاشانی در بیتی سروده است: کوتاهی از من است نه از سروناز من دست ز کار رفته به دامان نمی رسد

سرو

سرو آزاد، سروی است که شاخه‌هایش راست رسته و از قید کجی و ناراستی و پیوستن به شاخ درختان دیگر فارغ است. چنان که انوری درباره‌ی این نوع سرو آورده است: سرو آزاد ار قبول بندگی یابد ز تو پای تا سر هم در آن ساعت کمر بندد چونی

سرو سهی، سروی است با دو شاخه‌ی راست رسته که حافظ از آن به یار تعبیر کرده است: چشم من کرد به هر گوشه روان سیل سرشک تا سهی سرو تو را تازه به آبی دارد

سرو سیاه، بر درخت ناز (به عربی: صنوبر الصغار) گفته می‌شود که ازرقی در شعرش به آن چنین اشاره کرده است: نه لاله برگی و هستی به رنگ لاله‌ی سرخ نه شاخ سروی و هستی به قد سرو سیاه

در اوستا

به درخت سرو از ادوار کهن از سوی ایرانیان توجه می‌شده و نشان خاص ایشان بوده است. در اوستا  اشاره شده که این درختی است بهشتی که برگ‌هایش علم است و تنه‌اش خرد. آن کس که از میوه‌ی آن بچشد، به جاودانگی خواهد رسید. در تاریخ اساطیر ایران آمده است، پس از آنکه اورمزد اسرار دین را بر زرتشت آشکار می‌کند، او پیامبری دین مزدیسنا و رسالت خویش را اعلام می‌دارد و رهسپار دیار گشتاسب می‌شود و او را به دین اورمزد فرا می‌خواند.

زرتشت با اوستا، آتش همیشه روشن و سرو همیشه سبز آیین خویش را بر گشتاسب عرضه می دارد. گفته شده است که پس از آنکه زرتشت، سرو را بر زمین نشاند، این درخت بالید و بر هر برگش فرمان اورمزد نبشته شده بود که «ای گشتاسب! دین بپذیر» و با این معجزه گشتاسب دین را پذیرفت.

در سنت مزدیسنا آمده است که زرتشت دو شاخه‌ از این درخت را از بهشت آورد. و با دست خویش یکی را در قریه‌ی کاشمر و دیگری را در فریومد کاشت. این دو نهال بهشتی به تدریج برومند شدند و تناوری شان در دو جهان شهرت پیدا کرد. درخت شگفت انگیز کاشمر که سرشتی مینوی دارد تا آن جا تناور شد که بنا بر روایات، در سایه‌ی آن بیش از ده هزار گوسفند آرام می‌یافتند و وقتی گوسفند و آدمی نبودند، وحوش در سایه‌ی آن می‌آسودند و مرغان زیادی نیز بر شاخه‌های آن مأوا داشتند.

نماد درخت زندگی

در نظر ایرانیان باستان، سرو نمادی مقدس بود. در دوران هخامنشی و ساسانی، درخت زندگی و نماد جاودانگی بوده است. بر روی یادمان های مربوط به میترا (مهر) هفت سرو دلالت بر هفت سیاره دارد که روح در سفر خود به سوی آسمان، از آنها می‌گذرد. این درخت ویژه‌ی خورشید در عین حال مظهری از جنبه مثبت زندگی است. از همین رو است که مکان‌های مذهبی در ایران با آن احاطه می‌شوند.

ارتباط کلی سرو با مفهوم مرگ و گورستان است. در برخی نقاط دنیا مانند ایران، از جمله ترکیه و برخی کشورهای اروپایی در گورستان‌ها بر سر قبرها این درخت می‌کارند یا این که نخل را مظهر تابوت امام حسین (ع) می‌شناسند و با چوب و بوته‌های سرو می‌سازند و می‌آرایند، حاکی از ارتباط این درخت (درخت زندگی) با نقیض آن یعنی مرگ است. حافظ در بیتی به ارتباط این درخت با مرگ چنین اشاره کرده است: به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید که می‌رویم به داغ بلندبالایی

شاید در اثر تقدس یا ارزش این درخت نزد ایرانیان بوده است که آن را مهریه‌ی دختران قرار می‌دادند و خمره‌های چوبی مخصوص نگهداری شراب و نیز برخی سازهای موسیقی را از چوب این درخت می‌ساختند.

نماد آزادگی

مهم‌ترین وجه نمادین سرو، آزادگی است. برخی بر این باورند که انتساب صفت آزادگی، یادگار ارتباط آن با ناهید است. این موضوع در اساطیر و افسانه‌ها، رمزی از آزادی و آزادگی به شمار می‌رود. نظام الدین ترینی قندهاری درباره‌ی نسبت سرو با آزادگی نوشته است: حکیمی را گفتند، چندین درخت که خدای تعالی آفریده است و برومند گردانیده، هیچیک را از آن آزاد نخوانده‌اند، مگر سرو را که ثمره ندارد، در این چه حکمت است؟ گفت هر یکی را دخلی معین است به وقت معلوم. گاهی به وجود آن تازه‌اند و گاهی به عدم آن پژمرده و سرو را هیچ کدام از این نیست. و همه وقت تازه است و این صفت آزادگان است.

برخی دیگر از آن روی این درخت را آزاده می‌خوانند که از بار میوه آزاد و همیشه سرسبز است. چنان که حافظ در ابیات مختلف به این نکته اشاره می‌کند: زیر بارند درختان که تعلق دارند ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد. یا در جای دیگر می‌آورد: سر به آزادگی از خلق بر آرم چون سرو گر دهد دست که دامن ز جهان در چینم

ادامه دارد …

همچنین بخولنید : سرو نمادی اصیل در فرهنگ و هنر ایران ( قسمت دوم )

سی پرشیا مگ

آدرس کوتاه: https://www.cpersia.com/mag/fa/4955

مطالب مرتبط

پروازی از بهشت تا روی فرش ایرانی با طاووس

اعظم قهرمانی

مهر و خورشید بر روی قالی ایران

اعظم قهرمانی

ماهی درهم؛ مشهورترین طرح فرش دستباف

اعظم قهرمانی

ارسال نظر

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه شما استفاده می کند. ما فرض خواهیم کرد که شما با این مسئله موافق هستید ، اما در صورت تمایل می توانید انصراف دهید. تایید بیشتر بخوانید