از گذشتههای دور تا کنون، در نواحی مختلف ایران که شامل شهرها، روستاها و قلمروی اقوام عشایر گوناگون است، فرش بافی رواج داشته است. عبارت فرش، هم فرشهای دارای پرز که به آن قالی گفته میشود و هم فرشهای تختباف همچون گلیم را دربرمیگیرد. ولی در این نوشته منظور ما بیشتر، فرشهای دارای گره و پرز یا همان قالی است. در هر یک از نواحی قالیبافی ایران، فرش از نظر «طرح و نقش»، «الیاف و مواد بکار رفته»، «مواد رنگزای استفاده شده در رنگرزی»، «نوع گره و تکنیک بافت»، «ارتفاع پرز قالی» و حتی «ابعاد معمول» دارای تنوع بسیاری است.
برای درک برخی از تفاوتهای فرشهای نواحی مختلف چند مثال ساده میزنیم:
در نظر بگیرید که در زمانی که ارتباطات و به بیان سادهتر رفت و آمد بین شهرها و روستاها به این سادگی نبوده، هر قومی بر اساس ادراکی که از طبیعت پیرامون خود داشته، سلیقه هنری خاص خود را داشته است. این موضوع در انتخاب رنگهای قالی نیز قطعا تاثیر گذار بوده است.
از طرفی، طبیعتاً اولویت اول افراد در هر منطقه، استفاده از مواد رنگزای طبیعی همان منطقه برای رنگرزی بوده است. به همین دلیل برخی رنگها در فرشهای برخی مناطق بیشتر وجود دارد و یا برخی رنگها تقریباً وجود نداشته است. چرا که مواد رنگزای مورد نیاز برای رنگرزی یا در آن منطقه وجود نداشته و یا به علت هزینه بالا، این مواد برای رنگرزی فرش به صرفه نبوده است. حتی به فرض اینکه برخی مواد، برای مثال روناس، در مناطق مختلف ایران وجود داشته است، مشکلاتی پیش میآمد. به علت شرایط آب و هوایی متفاوت، روناسی که در منطقه غرب کشور به عمل میآمده با روناسی که در منطقه شرق کشور به عمل میآمده، خروجی نهایی متفاوتی در رنگرزی پشم ایجاد مینموده است.
یک مثال دیگر، جنس پشم گوسفندان نژادهای مختلف است که در هر منطقه با یکدیگر متفاوت میباشد. این موضوع در مشخصههای کیفی قالیهای تولیدشده با پشم گوسفندان مختلف، از دیرباز تا کنون اثر گذار بوده و هست. برای مثال در مناطق سردسیر و کوهستانی، پشم گوسفندان ضخیمتر و زبرتر و در قسمتهای گرمسیری، نازکتر و نرمتر است. همین باعث میشود که فرشهای منطقه آذربایجان و کردستان، زبری بیشتری در مقایسه با مثلا فرشهای خراسان داشته باشند. قالیهایی که معمولا با پشم نرمتری تولید میشوند.
نواحی مختلف ایران
بنا به چنین دلایلی، اصالت فرشهای قدیمی، نه فقط بسته به طرح و نقشهای معمول مناطق مختلف که ریشههای فرهنگی و تاریخی دارد، بلکه متاثر از عوامل محیطی نیز بوده است. چنین تفاوتهایی با گسترش ارتباطات و انتقال مصالح مختلف قالیبافی بین مناطق مختلف تا حدودی کمرنگتر شده است. ولی این تفاوتها همچنان وجود دارند و سبب میشوند که فرش مناطق مختلف، هر یک دارای مشخصههای منحصر بفردی باشند. این مشخصهها از ابعاد مختلفی قابل بررسی هستند. برای مثال، فرش بیجار، به فشردگی بافت، وزن سنگین و استحکام بالا معروف است. بطوریکه در برخی کشورهای اروپایی به آن لقب فرش آهنین داده شده است. این در حالی است که فرش یلمه که توسط عشایر ترک استان اصفهان بافته میشود و بطور معمول علاوه بر پرز، تار و پود آن نیز از پشم است، وزنی نسبتاً سبک و ساختاری نرم و منعطف دارد.
بنابراین هنگامی که در خصوص فرش یک منطقه صحبت میکنیم، موضوع فقط طرح و نقش و رنگآمیزی نیست. بلکه مولفهها و مشخصههای کیفی بسیاری همچون نوع گره و تکنیک بافت، مصالح بکاررفته و حتی میزان شدت دفه زنی توسط بافنده در آن نقش بازی میکنند. بطوری که اگر بخواهیم یک فرش بیجار را با همان طرح و نقش و با همان مصالح، توسط بافندگان شهر دیگری تولید کنیم، قطعا خروجی نهایی، متفاوت از آن چیزی خواهد بود که از نظر کارشناسی، نسبت به فرش بیجار انتظار میرود. این موضوع کمابیش در خصوص تفاوتهای فرشهای نواحی مختلف ایران صادق است.
ادامه دارد …
همچنین بخوانید : ویژگی های فرش های نواحی مختلف ایران ( قسمت دوم )