موسیقی فرش: تار نام یکی از مهمترین و قدیمیترین سازهای ایران و ساختار اصلی فرش ایرانی است. فرشها برای پدیدآمدنشان ممکن است به گره احتیاج نداشته باشند، ولی اگر (تار) نباشد ساز و برگی برای بافتن وجود ندارد. با ابن پیشدرآمد کوتاه، آهنگ آن داریم که شما را به شنیدن موسیقی فرش دعوت کنیم.
افزون بر اینکه موسیقی و فرش هر دو دارای مقیاس (میزان) و سبکهای مختلف هستند، از عناصر مشترکی مانند ریتم، رنگ، ضربآهنگ، تکرار و تضاد تشکیل شدهاند. فرش، موسیقی ویژه خودش را هم دارد. موسیقیای که در فرشبافی، نقشهخوانی و ترانههای قالیبافان به شکل دلنوازی به گوش میرسد.
ابتدا نگاهی به شباهت این دو با هم بیندازیم:
نتها در موسیقی مثل گره در قالی و پود در گلیم هستند، یکی بر خط حامل (افقی) و دیگری بر تارهای(عمودی) مینشیند. فرش و موسیقی هر دو دارای سبکهای مختلفی هستند. هر سبک با سازبندی و نقشپردازی ویژهای ایجاد میشود.
موسیقی ملل مختلف، رنگ و بوی خاص خودشان را دارند و در عین حال هر یک از ملل در دل خود، موسیقی فولکلور و کلاسیک ویژه خودش را دارد. در موسیقی سنتی (کلاسیک) ایران، سبکهای موسیقی لری، کردی، آذری و … هر یک با لهجه ویژه خودشان، از دیگری متمایز هستند و در عین حال همگی در خلق موسیقی سنتی ایران نقش دارند.
بداههنوازی و بداههبافی
همانطور که یک موسیقیدان با بداههنوازی و یا بر اساس نتهایی از پیشنوشته، در سبکهای مختلف و با سازهای متفاوت، آثاری خلق میکند، فرشها هم به صورت ذهنیباف یا با استفاده از نقشههای قالی، به صورت کارگاهی یا سفارشی و در سبکهای گوناگون عشایری، روستایی و شهری، بافته میشوند. علاوه بر این، هر یک از سبکها با توجه به موقعیت جغرافیایی و فرهنگی که در آن پدید آمدهاند از دیگری قابل تشخیص هستند.
ماهی، یکی از کهنترین و پرکاربردترین نقشهای هنر ایران است. این نقش در فرشهای ایرانی نیز کاربرد گستردهای دارد ولی ماهی بیجار با ماهی فراهان و ماهی بیرجند و … تفاوت دارد. هر یک در سبک خاصی از رنگ و نقش، بافته شده و از دیگری قابل شناسایی است.
آواهای شنیده شده در فرشبافی نیز موسیقی خاص خودشان را دارند. ضرب در هنرهای تجسمی، وقوع منظم و مکرر یک یا چند عنصر تصویری در فضاست. استاد پرویز مرزبان در ترجمه و شرحی که بر کتاب تنوع تجارب تجسمی نوشته ادمونبرک فلمن داشته، نوشته است:
«اصطلاح ضرب اساسا در موسیقی و رقص و شعر کاربرد داشته و وابسته به فاصلههای زمانی است…»
از منظری، انگار که قالیبافی، موسیقی، رقص و شعر توامان است. رقص دست بافنده زمان گره زدن و کوبیدن شانه به روی تارو پود، شعر او را که همان نقشهاست بر بافتهاش مینشاند. هنگامی که به صدای دفه زدن گوش میدهید، به ویژه اگر چند بافنده همزمان قالی را شانه کنند، این موسیقی زیبا را خواهید پسندید.
کارآواها
افزون بر این حرکات و نواهای دلنشین، موسیقی نمود آشکارتری در قالیبافی دارد. زنان و دختران، سنتهای ویژهای برای بافتن دستبافتههایشان دارند. یکی از این سنتها، ترانهخوانی و نقشهخوانی است که از جمله در میان بافندگان یزد، کرمان و قشقایی، متداول بوده است. بافندگان با افزودن چاشنی احساسات و موسیقی، کار را برای خودشان لذتبخشتر میکنند. با سرودههای ساده و ترانههای دلکش، آنان گاهی فرصت بیان حرفهای دلشان را مییابند. فضا را از یکنواختی و کسالت درآورده و سرعت و دقت در کارشان را هم بیشتر میکنند. به این ترتیب، با این ترانهها و آوازها، حال بافتهها و روحیه خودشان را خوبتر میکنند.
نقشهخوانی یکی از انواع ترانههای قالیبافی است که از غنای موسیقی بیشتری نسبت به دیگر کارآواهای این حرفه برخوردار است. در نقشخوانی استادکار آموزشهای لازم را به شاگردان میدهد و برای پرهیز از اشتباه شاگردان با علائم قراردادی گزینش خامههای فرش را به شاگردان یادآور میشود و شاگردان بافنده به پیروی از استادکار که شبیه رهبر ارکستر موسیقی عمل میکند، شعر گونههایی میخوانند و به این ترتیب دستورالعمل آهنگ این بافت فرش به شاگردان داده میشود. در پایان نمونهای از این کارآواها را بخوانید و لذت ببرید.
شش و چارتا لاکی
سورمه پیش اومد
“دونخی” پیش رفت
یتا اومد
به ستا اومد و چار تا چین جاخا
فیروزه چارتا و یکی پیش رفت
پیش رفت بتا اومد
چار تا رد یکی بید مشکی
دون یتا رفت
آخرش به گرفت دوتا چین
لاکی هم آخرش یکی
همچنین بخوانید: تاثیر فرش ایرانی در صنعت مد و فشن