امیرحسین صفدرزاده حقیقی متولد سال ۱۳۵۹ در اصفهان است. در رشته هنر و طراحی کالج Kensington and Chelsea لندن ادامه تحصیل داده و یکی از پسران استاد مسلم طراحی و خلق فرشهای نفیس اصفهان، استاد فیض الله خان صفدرزاده حقیقی است. او از نوجوانی به هنر طراحی فرش علاقمند بوده و تحقیق و پژوهش در راستای تولید آثار هنری با کیفیت، از دغدغههای اصلی اوست و راهی که در این مسیر میپیماید؛ راهی که پیش از او، پدر و برادرانش آغاز کردهاند، خلق بهترین نمونههای فرش دستباف ایران و مصداق شعری از نظامی گنجوی است که میگوید: «کم گوی و گزیده گوی چون در / تا ز اندک تو جهان شود پر». در خصوص فعالیتها و آثارش با او گفتگویی کردهایم.
لطفا خودتان را برای مخاطبین سی پرشیا معرفی کنید و از فعالیتهایتان در زمینه فرش بگویید.
در ابتدا پدرم استاد فیض الله خان صفدرزاده حقیقی، همواره خود را شاگرد هنر فرش میدانستند از این رو پرداختن به زندگی بنده و معرفی کارهای اینجانب ممکن است به دور از تواضع باشد. ناگزیر برای آشنایی مخاطبان، بنده امیرحسین صفدرزاده حقیقی متولد ۲۶/خرداد/۱۳۵۹ در اصفهان و در خانوادهای که هنر فرش در آن موروثی است به دنیا آمدم و از همان سالهای اولیه زندگی تحت آموزههای پدر به هنر مینیاتور و طراحی طبیعت و فیگور علاقهمند شدم. در ابتدای این مسیر در ۱۹ سالگی در رشته مهندسی صنایع پذیرفته شده و ۴ سال تحصیل کردم. سپس در رشته MBA ادامه تحصیل داده و در ۲۵ سالگی راهی انگلستان و کالج Kensing لندن شدم و تحصیل خود را در رشته Art and Design ادامه دادم. پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۸۶ آموزههای خود را در راستای بیانی نوین در صنعت طراحی به کار گرفته و در زمینههای مختلفی از جمله طراحی فرش فعالیت کردم. دانستن این نکته خالی از لطف نیست که خانواده حقیقی علل خصوص برادرانم محمد مهدی صفدرزاده حقیقی و علیرضا صفدرزاده حقیقی همواره اهل هنر و هنرمندی بودهاند که در زمینههای مختلف از جمله طراحی و تولید فرش دستباف پیشرو بوده و بسیار خلاقتر و حرفهایتر از بنده در حال فعالیت هستند.
هم اکنون مشغول انجام چه پروژهای هستید؟
در کنار این پروژه و در مسیر انجام پروژههای بین رشتهای در زمینه فرش، اقدام به تولید دومین لباس فرش نیز شد ماجرای لباس فرش و اولین پروژهی آن به تماشای مستند «سوزنگرد» برمیگردد. به یاد دارم برای تماشای مستند سوزنگرد اثری از خانم نورمحمدی به همراه پدر و برادرانم دعوت شدیم، این مستند درباره فرشی خاص که به صورت رازآلودی به ژاپن راه پیدا کرده بود ساخته شده بود. از آن زمان این فکر به ذهنم خطور کرد که بر مبنای آن اثر مرموز که در موزه معبدی در کیوتو نگهداری میشود لباس فرشی تولید کنم. نکتهای که منجر به ادامه این پروژه گشت. این بود که بدون قرار قبلی فرش لباس من امروز در شهر توکیو زاپن در معرض دید عموم قرار گرفته است. با بازخوردهایی که دریافت کردم به این فکر افتادم که اتفاقات مختلف فرهنگی اعم از نوشتن یک کتاب یا مقاله و ساخت یک مستند و فیلم و تولید آثار این چنینی که از هویتی ملی و گذشته تاریخی جهان و کشور ایران برگرفته شده است میتواند در حرکت فکری جامعه، بازگرداندن اعتبار از دست رفته فرش دستباف و مسایل اجتماعی مختلف تاثیر مثبت بگذارد. از این رو در این سالها مشغول تولید نمونه دوم از فرش لباس نیز هستم. امیدوارم که این فعالیت و کارهای مشابه آن بتواند برای فرش معاصر ایران راه گشا باشد.
وجه تمایز هنر فرش با سایر هنرها چیست؟
احتمالا هر کودکی که در ایران چشم باز میکند خودش را به روی فضای رویاگونه باغ انتزاعی فرش ایرانی مییابد در حالی که نور خورشید به زیبایی به آن فرش جان میبخشد. برای ایران و ایرانی تفاوت این هنر با سایر هنرها از همینجا آغاز میشود که هر ایرانی در کنار این هنر چشم بازکرده، پرورش یافته و از هر اثر هنری دیگری بیشتر به زندگی روزمره او نزدیک بوده است. حال آنکه قالی ایرانی نشان دهنده هویت و تاریخ جای جای ایران زمین است، حتما از این موضوع مطلع هستید که فرش ایرانی در هر شهر و روستا و حتی ایل در ایران شکلی جداگانه به خود گرفته است و نشان دهنده محیط، روش زندگی و اقلیم مربوطه است. پس ما اینجا با اثری روبرو هستیم که به ذات میتوان نزدیکیهای زیادی به بقیه هنرهای تجسمی و کاربردی برای آن یافت ولی تمایزات زیادی هم از همه گونههای هنری دارد. یکی از این تفاوتها تاثیر احساس لامسه در این هنر است! بعید میدانم قالب دیگر هنری به شما اجازه دهد که از طریق لمس آن هم بتوانید به درکی از آن برسید و این احساس شما هم با اثر درگیر شود.
چرا برخی از مردم ما اینقدر با این هنر غریبه شدهاند و نیاز به چه نوع آگاهی در مردم نسبت به فرش و طراحی فرش میبینید؟
به جای هنر فرش میتوان همین سوال را در خصوص موسیقی ایرانی، ادبیات ایرانی و یا معماری ایرانی هم مطرح کرد. همان طور که در مخاطبین سایر هنرها عدهای به درک لازم از پیشینه این هنرها رسیدهاند و الان نیز با آگاهی آنها را دنبال میکنند در هنر فرش هم عدهای از مخاطبان این هنر را فهم کردهاند. ولی تکلیف آنهایی که به این آگاهی نرسیدهاند چیست؟ معتقدم با توجه به این که پایه و اساس تمامی هنرهای ایرانی مثل موسیقی و معماری و ادبیات و فرش و …مانند زنجیر به هم متصلاند و به فرهنگ و تاریخ و هویت ایرانی بازمیگردد برای ایجاد تغییر نیاز به آموزش و فرهنگ سازی و بها دادن به تاریخ کشور است.
دیدگاه جهان نسبت به طراحیهای نو در فرش ایرانی چیست؟
در گذشته توجه مخاطب فرش صرفا به خود فرش مجزا از کاربرد آن در محیط و معماری بوده و شاید در مواردی صرفا به ابعاد فرش و با استفاده آن در اماکن مذهبی و موارد این چنینی توجه داشتهاند. اما امروزه با توجه به پیشرفتها و تخصصی شدن فرایندهایی مثل آراستن منازل و طراحی داخلی بناها توجه به تناسب فرش با محیط مطرح شده است. با توجه به دیدگاه معماری در جهان و توجه آنها به دیده شدن و جلوه گری معماری به تناسب آن با قالی توجه بیشتری میشود. دیدگاه جهانی طراحی فرش به سمت قالیهای کمینه گراتر و سادهتر نسبت به قبل شده است. افزودن این نکته خالی از لطف نیست که عدهای که در خارج از کشور قالی ایرانی و پیشینه آن را به درستی شناختهاند با نوآوریهای درست و هدفمند در فرش ایران ارتباط برقرار میکنند و خواهان آن هستند.
به نظر شما این رشته نیاز به چه توانمندسازهایی برای بالفعل شدن پتانسیلهای موجود دارد؟
رویکردی که میتواند در این زمینه مفید واقع شود ایجاد احساس انگیزه و رقابت است که منجر به بروز خلاقیت و تولید قالی بهتر میشود. در این راستا میتوان از پتانسیلهای ارگانهای عمومی و دولتی استفاده کرد. به هر حال پروژههای عظیم تولیدی قالی چه داخلی و چه خارجی زیر نظر این ارگانهای دولتی است و میتوانند برای اجرای آنها از فرخوانهایی که هر فعالی در زمینه فرش بتواند در آنها شرکت کند استفاده کرد. البته به این شرط که ایدههای آنها به درستی داوری گردد و شایسته سالاری در آنجا اتفاق بیفتد. به نظر میرسد از این راه میتوان احساس رقابت را در تولیدکنندگان قالی ایجاد کرد و از همه پتانسیلهای تولیدی کشور بهره بهتری برد.
کدام یک از طراحیهایتان بیشتر مورد علاقه تان بوده و چرا؟
سخت است چنین انتخابی، همه طرحها به نیرویی جز عشق به سر انجام نرسیدهاند. اما قالی نور بحثش از اینها جداست. مراحل پایانی تولید قالی نور با شروع سفر پدرم از این دنیا گره خورده است. با نگاه کردن به آن قالی پدر را بیشتر کنار خود احساس میکنم. شاید از اتفاق نباشد که اسم آن هم با این مسأله هماهنگ شده است. در واقع نوری که تداعی کننده خاطره پدر در این قالی ماند و مانند چراغ راهی برایم امید بخش است.
همچنین بخوانید: مصاحبه با سید علی آل احمد در مورد چالش های خرید و فروش فرش دستباف