حلقات مفقوده فراوانی میتوان سراغ کرد که پیوستگی مراحل گونهگون این تطور چند هزار ساله را سست و منقطع میسازد. کما اینکه نمیدانیم این نگاره تقریبا ساده و بسیط که همه بازوهایش درجهت عقربه ساعت است و همه از یکدیگر فاصله دارد چگونه و در چه زمان به نگاره مرکب و بغرنج تبدیل شده که علاوه بر آنکه چهار بازوی آنها گرایشی مخالف جهت عقربه ساعت دارد و هر هشت بازو نیز چسبیده بهم است، لوزیها و چهار گوشهای رنگارنگی نیز فواصل آنها را پر کرده است. شگفتتر اینکه چه شده است که این حالت تطور نخستین خورشید آریایی تنها در قالیهای بهارلوهای ترکزبان باقی مانده و در دیگر فرشهای فارس اثری از آن نیست؟
صورتهای دیگر گردونه خورشید
و اما صورتهای دیگر گردونه خورشید شایسته بررسی دقیقتری است. چون در تشریح منشاء نقش میانترنج قشقایی، این نقشمایه مخصوص میانهترنج یکی از مشتقات خورشید آریایی و گردونه خورشید است. از این صورتهای سه گانه، متداولتر از همه صورت میباشد که بازوهای خورشیدهای دوگانهاش متساوی و متوازی است. در عین حال پیچان و درهم فشرده و هر یک از خورشیدها به یک رنگ است. و اضلاع محیط نقشمایه نیز تقریبا مدور و شبه بیضی است.
صورت دوم از نظم و تقارن هندسی بیشتری تبعیت میکند. خطها کاملا راست و محاذی یکدیگر، محیط نقشمایه چهارگوش و هر دو خورشید به رنگ واحد است و معمولا سفیدرنگ. در صورت سوم، چهار بازوی افقی بزرگتر و نمایانتر از بازوان عمودی است. به سهو یا به عمد و با صرفا بر اثر فرسایش زمان، بازوان عمودی بتدریج ناقص و کوچکتر شده و در نتیجه رابطه متعادل و متوازن میان بازوهای هشتگانه از میان رفته است. و مشکل بتوان دریافت که بازوان عمودی در ابتدا همزاد و قرینه بازوان افقی بوده است. (در بیشتر نمونه های اخیر ۔ مخصوصا در مرکز ترنج خورجینها ۔ بازوان عمودی برعکس بزرگتر است و از بازوهای افقی جز چند خط کوچک نامشخص چیزی نمانده است).
گردونه خورشید و خورشید آریایی
همانطور که نقشمایههای متفاوت گردونه خورشید نتیجه تطور و تحول طولانی خورشید آریایی است، نقش میان ترنج فارسی – لری – ق شقایی نیز صورتی تحول یافته از گردونه خورشید است که بر اثر پراکندگی کاربرد و دخل و تصرف بافندگان در ادوار گوناگون چنان دیگرگون شده و بصورتی در آمده که رابطه آن با گردونه خورشید و خورشید آریایی چندان مشهود و حتی محسوس نیست و بدشواری می توان به این پیوند چند هزار ساله – که سرتاسر تاریخ فرشبافی فارس را در می نوردد – پی برد و چند و چون آن را دریافت. اما اگر در شیوههای گوناگون این نقشمایه، در زمانها و جایهای گوناگون، دقیق شویم اندک اندک مراحلی که در تطور و تحول آن نقش اساسی داشته آشکار میشود و سرانجام راهی گشوده میگردد بسوی مبداء و سرآغاز این نقشمایه باستانی، آنچنانکه هرچه عقبتر برویم به خورشید آریایی و بویژه به گردونه خورشید نزدیکتر خواهیم شد.
برگرفته از کتاب دستبافتهای عشایری و روستایی فارس – جلد اول – سیروس پرهام – انتشارات امیرکبیر
همچنین بخوانید : نماد خورشید آریایی و گردونه خورشید در فرش دستباف (قسمت اول)