اکبر مهدی ئی متولد سال ۱۳۳۳ در اصفهان است. در سن 11 سالگی آموختن نقاشی فرش را آغاز کرده و پس از طی دوران ابتدایی در سال 1347 به هنرستان هنرهای زیبای اصفهان راه یافته است. سپس در مغازه نقاشی فرش مرحوم استاد شادمان شاگردی کرده است. پس از سال ۱۳۵۵ با همکاری استاد بیات، در حاشیه بازار فرش مغازهای تأسیس کرد و به کار نقاشی فرش همت گمارد. اکبر مهدی ئی از استادهای مسلم قالیبافی در مکتب اصفهان است.
همکاری با مراکز آموزشی و علمی و دانشگاهها، طراح و نقشپرداز برگزیده در اولین جشنواره شانه بلورین در سال 1380، مقام اول در سه دوره پیاپی جشنواره برترینهای قالی ایران، نشان درجه یک هنری، همکاری با مرکز ملی فرش ایران، شرکت در بیش از ۶۶ نمایشگاه جمعی و انفرادی در داخل و خارج، ثبت برند و مارک «اصفهان مهدیئی» در سال ۱۳۸۶ از جمله فعالیتهای وی در طی این سالها است. به بهانه اهمیت طرح و رنگ در قالی ایرانی و آموزش در دانشگاه، با او گفتوگو کردهایم.
از طرح و نقشه قالی مناطق مختلف ایران برایمان بگویید؟
به طور کلی ظرفیتهای نقشه قالی در ایران در دنیا بینظیر است. از این جهت که بخواهیم حساب کنیم هر شهری برای خودش چه نوع نقشههایی دارد؟ آن نقشهها مبنایش چیست؟ از کجا الگوبرداری شده است؟ نمونههای سنتی، کهنه، قدیمی، عتیقه و موزهایاش کدام است؟ اگر بخواهیم بدینصورت نقش را در هر شهر، ده و آبادی نگاه کنیم بسیار گسترده خواهد بود.
ولی زمانی من گفته بودم که ما باید بانک اطلاعات نقشههای فرش را داشته باشیم. تا اگر یک هنرجو این آرشیو را باز کرد بداند که آیا محرمات جزو سبک هست یا نیست؟ چند نوع طرح محرمات داریم. ما که تنها طرح بته نداریم. آنقدر طرح در تاریخ نقشه فرش ایران وجود دارد که حتی میتوانند بازسازی نوآورانه شوند.
رنگ در قالی ایرانی چه نقشی دارد؟
ما اگر قالی را بخواهیم در رنگهایی ببافیم که در شان ایران باشد ابتدا باید بدانیم چه رنگهایی رنگ فرش نیستند. اصلاً رنگهای فرش تعریف دارد. رنگ بنفش رنگ فرش نیست. ولی یاسی رنگ فرش است. حد رنگ باید تعریف بشود. تا کجا به این رنگ میگوییم آبی؟ بعدش چه رنگی است؟ بعد از آبی به کجا میرسد؟ سرمهایاش چه تفاوتی با مشکی دارد؟ مشکی فرقش با سیاه چیست؟ همه اینها را وقتی بدانیم دیگر در شروع، الکی سراغ رنگ نخواهیم رفت و هر رنگی را با مفهوم انتخاب میکنیم. اگر این اتفاقات بیافتد قالی ایران به وضع خوبی میرسد.
آیا میتوان طرحهای قدیمی را با رنگآمیزی جدید ارائه داد؟
من رنگ را بالاتر از طرح میبینم. همه این سؤال را دارند که آیا میتوانیم طرحهای گذشته را با رنگآمیزی به روز کنیم؟ اگر میتوانید که حتما بفرمایید انجام بدهید. ولی اگر قرار است آن چیزی هم که وجود دارد را خراب کنیم، بهتر است این کار را نکنیم. اگر یک طرح داشته باشید و بخواهید در رنگهای مختلف ببافید حتما میتواند مناسب برای سلیقههای متفاوت باشد.
به نظر شما فرش و قالی چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟
اولا که ما داریم قالی میبافیم، فرش نمیبافیم. چون به حصیر هم میگویند فرش. به زیلو و جاجیم هم میگویند فرش؛ اما قالی مشخصات خودش را دارد. اگر ما امروز درباره طرح، رنگ، نقش و اندازه صحبت میکنیم، درباره قالی صحبت میکنیم.
اگر بخواهیم برای نمایشگاه دموتکس فرش ببافیم، میتواند بهترین فرش سال جهان باشد. گاهی میخواهید یک قالی تک و بینظیر ببافید و به دنیا ارائه کنید. اگر بخواهیم یک قالی مثل جواهر، یا یک مجسمه ببافیم باید ریشهها و قضایای آنچه که به ما رسیده است را مثل سینما و ادبیات کنکاش، بازآفرینی و مطرح کنیم. بانک اطلاعاتی از آن درست کنیم.
اجازه ندهیم به همین راحتی نپال، پاکستان و حتی ترکیه از آن استفاده کند. آنها برای قالی موزهای و سنتی ما را بازارسازی میکنند. بازاریابی هم نمیکنند. میروند در دنیا میگویند این فرش نقشه کلاسیک کاشان را با دو رنگ بافتیم و در دکوراسیون میگذارند و میفروشند.
چرا قالیهای نفیس امروزی ما در حراجیهای بزرگ دنیا ارائه نمیشود؟
همیشه ما باید قالی محتشم کاشان و… بیاریم؟ نه. امروزه هم در شهرهای مختلف مانند اصفهان، تبریز، کاشان و… قالیهایی تولید میشوند که نفیساند. این قالیها باید در حراجیهای بزرگ دنیا چوب بخورد. مطرح بشود. همانطور که تابلوی استاد فرشچیان، یک مجسمه و یک جواهر در این حراجیها وجود دارد.
از نقشههای قدیمی فرش دستباف برایمان بگویید؟
نقشه فرشها دو نوع بودند. یک سری نقشههای فرش اساتید: ارچنگ و رشتیان و شادمان بود. در آن زمان وقتی شما به یک نقشه دوم نیاز داشتید به یک هنرمند نقاش میگفتید این نقشه را برای من روکشی کنید. نقشهها بدینصورت با کمترین امکانات تکثیر میشد.
در موزه فرش ایران نقوشی داریم که با قلممو روی کاغذهای کوچک در حدود ۱۰ در ۱۵ سانتیمتر طراحی شدهاند. قرار بر این بوده با آنها یک قالی ۱۲ متری بافته شود.
من نقشه فرشی را نقشه فرش میدانم که روی جدول شطرنجی با شماره مخصوص خودش طراحی شده باشد. و باید بدانیم چه رجشماری و چه جدولی برایش میخواهیم استفاده کنیم. چه ابتکارهایی در رنگآمیزی باید داشته باشیم که هم ریشه در گذشتهمان داشته باشد و هم بازار داشته باشد.
نظرتان درباره نقشه فرشهای جدید چیست؟
نقشههای جدید اگر مشکلی نداشتند که نباید فرشهایشان بدون فروش میماند. اگر نقشهها خوب بودند مشتری داشتند و خریداری میشدند و در نمایشگاهها به نمایش گذاشته میشدند.
آقای اکبر مهدی ئی چه پیشنهادی برای پیشرفت قالی امروزی دارید؟
پیشنهادم برای پیشرفت قالی موجود طراحی نیست بلکه رنگ است. اگر ما میخواهیم در بازارهای دنیا دوباره حرفی برای گفتن داشته باشیم باید رنگ حرف اول را بزند. چون شما یک طرح از هر شهری داشته باشی اگر آن را در تنالیتههای مختلف رنگآمیزی کنی مثلا کرم، سرمهای، آبی، ارغوانی و غیره، هر کدام با یک سلیقه هماهنگ میشود. زمانی که رنگ کرم در سایر رنگها به درستی قرار نگیرد مشتری آن را دوست نخواهد داشت. حتی میتوانیم پیگیری کنیم که رنگ کرم را کدام کشورها بیشتر دوست داشتهاند. پتانسیلی که قالی ایرانی میتواند امروز داشته باشد این است که خودش باشد.
از زمان ورود خودتان به رشته فرش برایمان بگویید؟
زمانی که میخواستم بروم به هنرستان، رستمی و ابوعطا و پورصفا سه استادی بودند که در این هنرستان حضور داشتند.
گفتند: چرا میخواهی به هنرستان بیایی؟
گفتم: من به فرش علاقه دارم.
گفتند: از کجا فهمیدی؟
گفتم: من یک دوره پیش استاد اکبری، نقاش قالی رفتم.
همان زمان استاد رستمی گفت: این هنرجو مال من.
سال بعد هم رفتم سر کلاس. چند سال طول کشید تا همه چیز را یاد گرفتم.
نظرتان درباره آموزش دانشگاهی چیست؟
یکی از مشکلات امروز ما آموزش است. همهچیز داریم برای این بچهها بهجز آموزش. در دو سال گذشته چه گروهی و از کدام دانشگاه یا انجمنی آمده است دو روز عالیقاپو را ببیند. کی دیدهاید هزینه کرده باشند که ده بیست نفر را به اصفهان برده باشند. یا از اردکان، کاشان، تبریز و مشهد یک گروه آورده باشند که بفهمند سبک عالیقاپو یا شاهعباسی چیست. تا حالا هیچ مدیری از هیچ دانشگاهی این کار را نکرده است.
اینکه استاد سر کلاس بنشیند و بگوید این دو تا دایره است و بیضی و… کاملا یک درس فنی است و در کتابها نوشته شده و خودشان میتوانند بروند و بخوانند. باید به این بچه که در آینده میخواهد هنرمند شود ماهیگیری یاد بدهیم. یعنی این بچهها باید آموزشهایی یاد بگیرند که الگوهای اولیه است. طراحی اصلی فرش ایرانی را باید یاد بگیرند تا بتوانند طراحی جدیدی کنند. بعد باید این طرح ابداعی جدید را ببرند ثبت شرکتها کنند. شاید یک کارخانه فرش ماشینی هم از کارش کپی کند. بتوانند بروند از آنها پول بگیرند که به چه حقی بدون اجازه طرحم را کپی کردهای. ما باید چیزی بسازیم که منحصر به فرد باشد. حرفی برای گفتن داشته باشد و خبرهپسند باشد.
مسئله بعدی این است که چرا دانشگاههای بزرگ ما رشته اقتصاد فرش ندارند. چه رشتهای اقتصادیتر از این، که میتواند هر سال در این مملکت ارزآوری داشته باشد. آنهم برای قشری که هیچ راهی جز گره زدن و قالیبافی ندارند.
در زمینه آموزش دانشگاهی ما از موزه فرش ایران باید بخواهیم نمایشگاهی از نقشههای فرش بگذارند. نقشههایی دارند که تا حالا دیده نشده است. بچهها باید بروند و آن الفبا را ببینید. تا درک کنند که در صد تا صد و پنجاه سال گذشته اساتیدی همچون حاج مصور، بهادری، ارچنگ و… چه روش طراحیای داشتند.
همچنین هیچ دانشگاهی اشتراک مجلهی هالی را ندارد. هالی یکی از مجلههای مهم در زمینه فرش دستباف است. دانشگاهها باید اشتراک این مجله را بگیرند تا بچهها با دنیای روز فرش آشنا شوند.
چگونه باید به نسل آینده آموزش داد؟
بچهها را اول باید آموزش داد. باید به آنها گفت این رشته فرش است. این طراحی و نقاشی است. این اولین کاری است که باید انجام شود تا بچهها علاقهمند بشوند، بعد تقلید بکنند. به آنها یاد بدهیم فرشی که در فرانسه و ایران طراحی شده چه تفاوتهایی دارند. بعد که این دو مرحله تمرین و تقلید را از سر گذراند باید ابداع کند. تمرین و تقلید و ابداع.
سپس باید با روشهای طراحی استادان مختلف مانند استاد ارچنگ آشنا شوند تا بتوانند طرح جدید بکشند. باید بدانند این طرحها در کجا ریشه دارند؟ کسی که اینها را یاد بگیرد دیگر به راحتی مانند ما میتواند طرح را تشخیص بدهد، که مثلا این طرح اصفهان، کاشان و تبریز و یا غیره است.
حدود بیستسالگی رفتم پیش یک خبره فرش و به او گفتم تا قالی مورچهخورت و میمه را به من نشان بدهد. گفت: هفته بعد بیا. هفته بعد که رفتم یک قالی مورچهخورت، یک میمه، یکی فراهان و یکی لیلیان آورد. تفاوت آنها را توضیح داد که یکی ارمنیباف است، یکی نقشهاش به ساروق نزدیک است و…
اگر بشود همه این اطلاعات را به این صورت به هنرجو یاد داد، فکر میکنم خروجی دانشگاه از ده نفر حدود دو یا سه نفر و از پنجاه نفر حدود ده نفر خوب در بیاید و آینده فرش پیشرفت کند.
آقای اکبر مهدی ئی برای کسانی که در آینده میخواهند وارد این رشته بشوند چه صحبتی دارند؟
اگر علاقه ندارند به این رشته نیایند. اگر کسی بخواهد برای پول به دانشپاه برود، رشته فرش را انتخاب نکند. کسانی باید به این رشته بیایند که علاقهمند باشند. عاشق هنر فرش باشند. عاشق طراحی باشند. امروزه یک طراح فرش یا یک نقاش فرش باید قالیبافی بلد باشد. یعنی بداند این نقشه در چه اندازهای و در چه رجشماری بافته میشود.
آینده قالی ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر قرار است بچههای ما در آینده نقاش قالی شوند آموزش دانشگاهی به درد میخورد. وگرنه بخواهند چهار سال درس بخوانند و بعد بروند در دنبال طرح مدرن و فرش ماشینی، آنوقت اشتباه از ماست. خودشان هم بدانند که میخواهند وارد حوزه سنتی شوند یا نه. بدانند باید یک قالی ببافند و به یک خریدار بفروشند. درست همان کاری که ما میکنیم.
کسی که میآید مجسمه میخرد سه میلیون دلار حتما ۵۰۰ میلیون هم دارد تا به من بدهد که دارم قالی میبافم. قالیای که در دنیا نظیر ندارد. قالی مد نیست. قالی چیزی است که حالا باید ببافید و ۱۲۰ سال بگذرد تا داوری شود. اگر قالی را با این دید ببافیم در دنیا مجموعهدارها و یا سرمایهدارهایی هستند که آن را بخرند و بفروشند. قالی ایران همیشه جاویدان است. هنری نیست که از پوست، گوشت و استخوانمان بیرون برود. دنیا ما را با قالی ایرانی میشناسد.
این بود گفتگویی با استاد اکبر مهدی ئی در مورد طراحی فرش. همچنین بخوانید: احمد ارچنگ استاد بزرگ طراحی فرش دستباف ایرانی