لطفا خودتان را برای مخاطبین سی پرشیا معرفی کنید و در مورد تاریخچه کسب و کار خود برای مخاطبین ما بگویید.
سلام وقت شما بخیر. سید علی آل احمد هستم، نسل سوم از مجموعه آل احمد در تجارت فرش دستباف. من از مقطع راهنمایی تمایل داشتم که شغل پدرم را ادامه بدهم. در تابستانها تجربه حضور در نمایشگاههای دائم برای من خیلی جذاب بود و همچنین حوزه صادرات. به همین جهت از همان دوران دوست داشتم رشتهای در دانشگاه انتخاب کنم که بتواند در این فضا به من کمک کند. پس از کنکور، مهندسی صنایع دانشگاه شریف قبول شدم که رشتهای ترکیبی از مدیریت، اقتصاد، حسابداری و IT است. در مقطع ارشد نیز اقتصاد تجارت الکترونیک دانشگاه تهران را انتخاب کردم که در یک زمینه دیگر هم تخصص داشته باشم.
تمرکز مجموعه فرش آل احمد در یک دوران، تجارت فرش عشایری، روستاییباف و به ویژه فرشهای آنتیک بوده و به مرور زمان جای خود را به فرشهای عشایری و روستایی داده است، که فرشهای به نسبت ارزانقیمت از مناطق مختلف ایران هستند. بنده از دوره راهنمایی با پدر به مناطق مختلف ایران سفر میکردیم و فرشهای عشایری و روستایی کارکرده را از بازارهای محلی به صورت عمده خریداری میکردیم. این فرشها طی فرایندی برای صادرات آماده میشدند. در حال حاضر مجموعه فرش آل احمد یک انبار فروش فرشهای عشایری و روستایی برای خریداران عمده دارد و ما در آنجا مشغول هستیم.
در حال حاضر صادرات فرش دستباف در چه وضعیتی است؟
اوج صادرات فرش دستباف کشور در سال 1373 بوده که بالای 2 میلیارد دلار بوده است. در همان بازه زمانی، تجارت جهانی فرش دستباف حدود چهار و نیم الی پنج میلیارد بوده است. به مرور با توجه به اینکه کالاهای جایگزین برای کفپوش همچون سرامیکهای طرح سنگ، لمینتهای طرح پارکت، موکت و فرش ماشینی به صورت صنعتی رشد میکنند، بازار فرش دستباف کوچکتر شده و در نتیجه از حدود پنج میلیارد دلار در سطح جهانی به دو میلیارد دلار رسید. پس روندی وجود دارد که هم بازار جهانی فرش دستباف کوچک شده است و هم سهم فرش دستباف ایرانی از این بازار. به طوری که در حدود 12 سال اخیر، میانگین صادرات کشور حدود 416 میلیون دلار بوده که از سال 1397 که دولت تعهد برگشت ارز گذاشت، 350 میلیون دلار، به رقم 230 میلیون کاهش پیدا کرد. سال بعد این مسئله اجرایی شد و به صادرکننده اعلام کردند که باید ارز را برگرداند، حتی در صورتی که کالا فقط انبار به انبار شده یا ریالی فروخته شده باشد. صادرکننده باید در بازار آزاد دلار تهیه میکرد و دلار را زیر قیمت به نرخ نیمایی به دولت میفروخت و ضرر را از جیب میداد. به خاطر این موضوع صادرات فرش دستباف ما افت جدی کرد و به هفتاد میلیون رسید و الان نزدیک به شصت میلیون دلار است.
به نظر آقای آل احمد چالشهای مهم صادرات فرش دستباف در حال حاضر چیست؟
یک موضوع تعهد برگشت ارز است که با توجه به اینکه ما از دوره رونالد ریگان تحریم بودیم، به مرور رویه تجارت فرش دستباف ایران به سمت فروش ریالی رفت. به طوری که ایرانیهای خارج از کشور واسطه انتقال جنس به خارج شدند و جنس به ریال فروش رفت. اصلا دیگر ما از مشتری دلار نمیگیریم چون نواسانات دلار بعضی وقتها هم به ضرر ما شده بود و هم آنها نیز با روشهای غیررسمی دلار را تهاتر کرده و اینجا ریال میگیرند به ما میدهند. وقتی تعهد برگشت ارز اعمال شد همه صادر کنندهها تقریبا دچار این مشکل شدند که دلار بخرند و زیر قیمت بفروشند و یک هزینه جدیدی تراشیده شد و در نتیجه این کار را ادامه ندادند. کرونا هم بازارهای جهانی را متوقف کرد. خیلی از مشتریان خریدهای فانتزی و لاکچری را حذف کردند و با توجه به ماهیت فرش دستباف، این یک آسیب دیگر بود.
مورد بعدی رقبای ایران به خصوص چین، هند، افغانستان، پاکستان و ترکیه هستند که به صورت صنعتی کالا تولید میکنند و به راحتی میتوانند یک نقش را با سایزهای مختلف تولید کنند. در حالی که فرش ایران یونیک است و هر یک تخته، به غیر از فرش شهری که امکان دارد نمونه مشابه داشته باشد، مشابهی ندارد. در حالی که امروزه در سایر کشورها کالکشنهایی توسط دکوراتورها طراحی و تولید انبوه میشوند و با تبلیغات گسترده و با تیراژ به فروش میرسند. متاسفانه به دلیل عدم تضمین کیفیت تولید و نبود ظرفیت سفارشپذیری و آسیب نوسانات اقتصاد، تولید ما نتوانسته در مقیاس جهانی رقابت کند و فرش ایران طرف قرارداد بازار جهانی نیست.
در رابطه با فروش داخلی، اصلیترین چالشهای خریداران و فروشندگان در حال حاضر چیست؟
اصلیترین مشکلی که در این مورد بحث سلیقهسازی است و اینکه مشتریان خیلی وقتها شناخت و درک درستی از ویژگیهای فرش دستباف ندارند. وقتی کسی شناخت کافی از تنوع فرشهای روستایی و عشایری پیدا میکند، دیگر سراغ فرشهای ماشینی نمیرود. در ایران به جهت این که ما در فرش دستباف نتوانستیم کار ترویجی زیادی انجام بدهیم، در ذهن مردم ارزش یک فرش ماشینی خیلی به فرش دستباف نزدیک است. برای همین اگر قیمت یک فرش ماشینی، شش یا نه میلیون تومان باشد، در ذهن خریدار، ارزش خرید آن فرش خیلی بیشتر از یک فرش دستباف کارکرده 12 یا 18 میلیون تومانی است.
آقای آل احمد به طور کلی مزیتهای فرش دستباف نسبت به فرش ماشینی چیست؟
در فرش ماشینی این امکان وجود دارد که همچون یک پرینتر هر طرح ریزبافت یا درشتبافت را تولید کرد، اما فرش دستباف گرهبهگره تولید میشود و خیلی از طرحها نمیتوانند در فرش درشتبافت ارزانتر بافته شوند. بخواهم شبیهسازی کنم مثل پیکسلهای یک تلوزیون پنجاه اینچ که امکان دارد K4 باشد HD یا Full HD باشد، رزولوشنهای مختلفی دارد و قیمت با توجه به این موضوع تغییر میکند، در فرش دستباف هم همینطور است. ولی در فرش ماشینی مثل این است که شما یک پوستر خریدهاید و همه شبیه هم هستند و ارزش هنری ندارند.
از طرفی پشم طبیعی ارگانیک به این جهت که الیاف کوتاهی دارد امکان بافت صنعتی را ندارد و در صورتی که صنعتی بافته شوند پاره میشوند و باید دستگاه متوقف شده و الیاف مجددا تنظیم شوند. الیافی که در فرشهای ماشینی استفاده میشود مصنوعی است. تماس این الیاف با بدن در طولانی مدت ممکن است باعث بیماری ریوی یا پوستی شود. از این رو الیاف ارگانیک فرش دستباف بسیار دارای مزیت است.
در بازار داخل، اولین چیزی که از مردم میشنوید این است که فرش دستباف خیلی گران است در حالی که ما بازار فرش کارکرده را داریم که به مراتب میتواند قیمتهای مناسبتری را به مردم عرضه کند و افراد لذت داشتن یک اثر هنری را با قیمت پایینتر داشته باشند.
مسئله دیگر در خصوص الیاف شیمیایی فرش ماشینی، این است که این الیاف جاذب کثیفی هستند. بعد از چند ماه که آهار کارخانه از بین میرود، فرش ماشینی دودهها را به خود جذب میکند و زود کثیف میشود. در مقابل فرش دستباف هر چه پا بخورد رو میآید. پشم طبیعی به این دلیل که پولک دارد، کثیفیهای محیط روی این پولکها قرار میگیرد و وقتی پارچهای روی فرش دستباف کشیده شود، دودهها از روی فرش به روی پارچههای شستنی منتقل میشوند. برای همین فرش دستباف تمیز میماند و به همین علت، هر پنج سال یکبار نیاز به شستشو دارد. در نتیجه فرش شادابی خود رو حفظ میکند. با آگاهی نسبت به این موضوع حس وسواسگونه مشتریان نیز برای شستشوی مدام فرش برطرف میشود.
آقای آل احمد این عدم شناخت از فرش دستباف در کشوری که خواستگاه این هنر در جهان است، از کجا نشات میگیرد؟
یک نکته اصلی این است که رسانههای ما نتوانستند این تنوع و زیبایی را به مردم عرضه کنند و به جهت رقابت و حاشیه سود کمی که در این کسب و کار هست، امکان هزینه سنگین برای تبلیغات نیست تا این فضا را معرفی کنند. شما بر خلاف فرش ماشینی، فروشگاههای زنجیرهای متعددی برای فرش دستباف نمیبینید. دلیل هم این است که در فرش ماشینی، نزدیک پنجاه درصد قیمت فروش سود است و باعث میشود که بتوانند یک مبلغ جدی را صرف تبلیغات کنند.
از طرفی چون در تیراژ نیز تولید میشود امکان پخش تبلیغ و ارائه تخفیف زیادی دارد و هر نهاد خبری و رسانهای که بخواهد علیه فرش ماشینی مطلبی بگویید را شرکتهای فرش ماشینی با دادن پول به بهانه تبلیغ مثبت میتوانند بخرند و اجازه ندهند که مزایای فرش دستباف دیده شود. به راحتی هم نام برندهای اصیل فرش دستباف را برای خودشان استفاده میکنند و طرحهای اصیل فرش دستباف را نیز کپیبرداری میکنند و تصوری در مشتری ایجاد کردهاند که این همان فرش هست!
همه اینها آسیبهایی است برای بازار فرش دستباف. عدم وجود تضمین کیفیت از طرف تولیدکنندگان نیز برای فرش دستباف موردی هست که امکان نارضایتی خریدار بیتجربه را میتواند به همراه داشته باشد.
خرید فرش دستباف کارکرده در بازار چه جایگاه و ارزشی داشته و برای مشتریان چه مزیتهایی دارد؟
دلیل این که خریداران خارجی در این دویست سالی که تجارت جهانی فرش دستباف شکل گرفته تمایل بیشتری دارند تا فرشهای کارکرده را بخرند، این است که فرش کار کرده اصالت خودش را نشان میدهد. اگر رنگ فرش کمکیفیت باشد، بعد از چند بار شستشو به هم میریزد و فرش جوهری میشود. اما اگر رنگ خوب باشد، پس از چندبار شستشو همچنان زیبایی خودش را دارد.
اگر پشم طبیعی نیز با کیفیت بهاره باشد، بعد از چند بار شستشو لطافت و برق بیشتری پیدا میکند. ولی اگر پشم کمکیفیتی باشد، میریزد و فرش کمگوشت میشود و رو به سابیدگی میرود. در نتیجه خرید فرش دستباف کارکرده خوب منطقی است. لذا هم قیمت مناسبی دارد و هم به اصطلاح امتحانش را پس داده است.
فرشهای کارکرده کدام مناطق کیفیت و ارزش خرید بیشتری دارد؟
به نظرم همه مناطق فرشبافی ایران ویژگیهای خاص و جذابیتهای خودشان را دارند. ولی در هر منطقه، ما فرش خوب و فرش بد داریم. هر فرشی بر اساس شرایطی که دارد، تکنیک بافت، مصالحی که در آن استفاده شده و دستمزد بافنده آن منطقه، نوع ارزشگذاری خاص خودش را دارد. اما در مورد فرشهای دستدوم، برای مثال اگر فرش نو متری 5 میلیون تومان باشد، دستدوم در حد نو، متری 2 الی 4 میلیون تومان هم پیدا میشود. فرش کمگوشتی که ضخامت زیر هشت میلی متر تا یک سانت داشته باشد نیز تا متری یک میلیون تومان قابل خرید است. چون فرش سابیده هم مشتری خاص خودش را دارد.
اما فرش بعضی مناطق پرطرفدارتر هستند و در سالهای اخیر با استفاده از رسانههای اجتماعی که مشتریان فرشهای مناطق مختلف را در دکوراسیون دیدند، یک سلیقهسازی اتفاق افتاد و مردم دیدند که به جز فرش تبریز، کاشان و بیجار، طرحهای دیگری هم داریم. فرش نهاوند، ملایر، هریس، سیرجان، ساروق و … همه دیده شدند. حجم زیادی از افرادی که خریدار فرش دستباف هستند، به فرشهای عشایری و روستایی با رنگهای لاکی و قرمز علاقمند شدند تا آن فضای قدیمی را که فرش قرمز به خانههای کاهگلی و سیاهچادر، میداد تجربه کنند.
آقای آل احمد به عنوان سخن پایان، آیا مطلبی هست که بخواهید برای مخاطبین ما بگویید.
من تمایل دارم یک نکته به کسانی که تا به حال فرش دستباف را در خانهشان استفاده نکردهاند بگویم. از آنجایی که عشایر و روستاییان بافنده، اکثرا به دلیل داشتن خانههای کوچک، معمولا دارهای قالی نهایتا با عرض حدود یک و نیم متر دارند، اغلب تولیدات عشایری و روستایی اصیل، فرشهای کوچک هستند. به این دوستان توصیه میکنم به جای فرشهای ماشینی قیمت بالا، حداقل در اتاق خواب کودکان، به دلیل ارگانیک بودن الیاف، حتما از یک قالیچه دستباف استفاده کنند. به ویژه اینکه بچهها معمولا روی زمین بازی میکنند. این مشتریان میتوانند با خرید یک تخته فرش قیمت مناسب، استفاده از فرش دستباف را شروع کنند و به مرور آن را در قسمتهای دیگر خانه نیز تجربه کنند.
همچنین بخوانید: مصاحبه با حامد چمن رخ در مورد مشکلات تولید و صادرات فرش دستباف