گروتسک در لغت به معنای عجیب و غریب (زشت یا غیرطبیعی) است که سبب ترس یا خنده میشود. در هنر به تزئیناتی اطلاق میشود که از تلفیق انسان، حیوان و فرمهای گیاهی در شیوهای خندهدار و غیرطبیعی تشکیل شدهاند. بارزترین ویژگیهایی که یک اثر را گروتسک میسازد، عبارت است از: ناهماهنگی، افراط و اغراق، نابهنجاری و خندهآوری و ترسناکی. گروتسک حاکی از واژگونی زیبایی و عقلانیت است. مفهوم امروزه گروتسک توصیفکننده دنیای پریشان و از خود بیگانه است. یعنی دیدن دنیای آشنا از چشماندازی بس عجیب که آن را ترسناک و مضحک جلوه میدهد.
پیشینه گروتسک (Grotesque) به غرب و دست کم به نخستین سالهای مسیحیت، به ویژه در فرهنگ رومی، میرسد. هنگامی که در نقاشی، تصویر انسان، گیاهان و حیوانات را به شیوهای عجیب در هم میآمیختند. دیوارهایی که به این صورت نقاشی شده بودند، برای نخستین بار در قرن شانزدهم میلادی در رم کشف و در توصیف آن از کلمه گروت و گروتو به معنای حفره و غار استفاده شد. صفت گروتسک اشاره به این نوع نقاشی داشت. نقوش گروتسک اغلب تصاویری از دگردیسی در طبیعت و اختلاط جاندار با بیجان و نیز ترکیب با گیاه هستند.
گروتسک بخش عظیمی از فرهنگ تصویری در دوره رمانسک را تشکیل میدهد. در دوره منریسم، گروتسک تزئینی در قرن 16 و 17 در اروپا نشر یافت. در فرانسه «رابله» دنیایی از طنز خشن، بینظمی و آشوب را به نمایش گذاشت که این نوع از گروتسک در تقابل با مفهوم کلاسیک گروتسک و زمینه تزئینی غالب آن قرار داشت. مفهومی که در ایران و در قرن 15 میلادی توسط محمد سیاه قلم ابداع شد.
گروتسک در ایران
گروتسک در هنر ایران را میتوان از دو منظر مفهومگرایانه و زیباییشناسانه مورد بررسی قرار داد. در نوع مفهومگرایانه، به آثاری میپردازد که به قصد هنجارشکنی و تقابل زیباشناختی و با تکیه بر شیوه بیان پدید آمده و بسیار متفاوت با اثری است که تنها در صورت ظاهری مییابیم و منشا آن به اسطورهپردازی یا رمزگرایی برمیگردد.
گروتسک زیباییشناسانه به ظاهر و شکل بیرونی یک اثر هنری میپردازد و به لایههای درونی آن نمیپردازد. این نوع از گروتسک به دو گروه تزئینی و غیرتزئینی تقسیم میشود. در گروه اول میتوان تذهیب و تشعیر برگرفته از اسطوره واق را در هنر ایرانی و در گروه دوم، نقوشی که به منظور خاصی غیر از تزئین پدید آمدهاند را، مانند موجودات اساطیری مفرغینههای لرستان مثال زد.
درخت سخنگو
افسانه درخت سخنگو یا واقواق سرچشمه پدید آمدن یک دسته از نقوش گروتسکنما به خصوص در هنر دوران اسلامی است که سلجوقیان از قرن ششم هجری و در پی رویکردشان به نقشمایههای طبیعی از جمله تصاویر آرمانی انسان، حیوان، گل و گیاه و درخت، عناصری برگرفته از این درخت افسانهای را به شکل ترکیب با پیچ و خمهای اسلیمی و ختایی، زینت آثار هنری کردند.
«واق» در لغت به معنای درختی است که صبح، بهار و شام خزان کند. بعضی بیشه و جنگلی را گفتهاند که آن درخت در آنجاست و گویند ثمر و بار آن درخت به صورت آدمی و حیوانات دیگر باشد و سخن کند و گویند در آنجا کوهی است که در آن معدن طلا و نقره و بوزینگان بسیار باشند و آن را «واقواق» و «وقواق» هم میگویند (خلف تبریزی).
در لغتنامه دهخدا آمده است که واقواق نام درختی است که در هندوستان است و بس عجیب. بامداد بهارش است و شبانگاه خزان میکند و برگهایش بر صورت مردم باشد (دهخدا). درخت سخنگو در شاهنامه، درختی افسانهای است که اسکندر در راه خود در شهری به آن برخورد کرد. راهنمای اسکندر به او میگوید که این درخت از عجایب دنیاست، چرا که دو ریشه دارد. یک ریشه آن ماده و ریشه دیگر نر است. وقتی که شب میشود ریشه ماده سخن میگوید و وقتی روز میشود ریشه نر. این درخت دارای پرستندگانی (پرستشگرانی) نیز است و راه بعد از این درخت را کسی ندیده، چون بیابان و تاریکی است و انگار پایان جهان است.
نقوش گروتسک بر روی قالی
نقوشی که اصل واقواق را ساختهاند، باعث بسط حوزه وسیعی از گروتسک در هنر ایران شدند و از دوره صفویه به بعد در قالی ایران تجلی یافتند. در این دوره، هنر قالیبافی در طرح، نقش و رنگ به بالاترین درجه از شکوه و زیبایی خود میرسد. نقوش گروتسکی واق مانند دیگر نقشمایهها، به کوشش طراحان بزرگ آن زمان چون بهزاد و سلطان محمد که در طراحی قالی دست داشتند بر روی قالیهای آن دوره، به صورت سرهای حیوان و انسان در انتهای سرشاخههای درختان به عنوان طرحی درختی بر زمینه نقش میبندد. یا به شکل ترکیبی زیبا با اسلیمی و ختایی نمایان میشوند.
این نقوش در نوعی دیگر به صورت قرارگیری سرهای دیوها و شیرهای گروتسکنما در مرکز گلهای عباسی و یا در دو سوی عناصر گیاهی، حاشیه یا زمینه قالی دیده میشوند. البته حضور گروتسک در قالی ایران تنها به داستان واق تکیه ندارد بلکه قالیبافی ایران مانند سایر هنرهای ایرانی، هنری نمادگرا و رمزآلود است و بسیاری از حیوانات اساطیری و یا جانوران خشمناک هیولامانند در قالیهای ایرانی جلوهای از گروتسک را با خود همراه دارند.
نمونههای معروف
اولین دسته از قالیهایی که میتوان به یقین عنوان گروتسک را بر آنها نهاد، قالیچههایی هستند که با به نمایش گذاشتن حیوانات اساطیری و خیالی بر شاخ درختانی عجیب، اسطوره درخت سخنگو را بیان میکنند و در زمره فرشهای درختی قرار میگیرند. مانند قالیچهای زیبا از منطقه هریس آذربایجان شرقی که احتمالا در سالهای 1270 تا 1290 هجری شمسی بافته شده و در مجموعه علی کرکی در تهران است. در کتیبه بالای آن نام سفارشدهنده به صورت ابجد بافته شده است و عناصری که دیده میشوند از جمله عناصر گروتسکنما هستند.
گروه دیگر از قالیها که در زمره گروتسک قرار میگیرند، شامل گردشهایی اسلیمی هستند که انتهای آنها به سر جانوران و موجوداتی گروتسکنما ختم شدهاند. اغلب آنها با قرینه 2/1 طولی بافته شدهاند. از جمله این نمونه میتوان به قالی ابریشم کاشان در موسسه گلبنکیان (در لیسبون پرتغال)، با اسلیمیهای طوماری و صورتکهای انسان، حیوانات، پرندگان، اژدها و شیاطین شاخدار اشاره کرد.
فرش ترنجی (سانگوشکو) کرمان در وسط فرش چندین اژدها به هم پیچیده که یادآور مار باستانی است. ماری در پای یکی از درختان کیهانی ایرانی میزیسته و حاشیه از بقایای درختی دیگر به هم رسیده که همان واقواق است. فرش شاهکار قرن دهم هجری حیواندار که در اصفهان بافته شده و در موزه وین نگهداری میشود نیز، نمونه دیگری است.
منابع:
پایاننامه کارشناسی ارشد ندا آریاییپور با عنوان “بررسی نمودهای گروتسک در هنر ایران”
مقاله “مفهومشناسی گروتسک و تاثیر آن در هنر و معماری” از سپیده شریف خواجه پاشا، کمال سعیدی محمود آبادی، علی تارویردی وقاصلو
مقاله”درخت مقدس، درخت سخنگو و روند شکلگیری نقش واق” از علیرضا طاهری
مقاله” «گروتسک» در نثر ناباکوف” از خسرو ثابت قدم
همچنین بخوانید: تجلی شاهنامه بر روی فرش دستباف ایرانی